شعر و ترجمه
نوشته شده توسط : محمد امین صلاحی

امروز میخوام مصرعی از شاعر معروف عرب نعمان بن موسی که درقرن ششم هجری میزیسته برای شما دانشجویان عزیز ترجمه کنم .

               ((پرتنی فی چاله یومـا واژگونی یا حبیبی))

روزی درمحوطه ی دانشکده ی پیرا پزشکی با یک کت زرشکی شاد وسر مست وجام می دردست دوان به سوی یار ودل درانتظار دیدار راه میرفتم .

 دلم در هوای عشق چندین ساله ای بود که نا گاه به قعر چاله ای فروافتادم چاله که چه عرض کنم لا مذهب چاه ویل است یاشاید دامی از برای شکارفیل.

 معشوق مهربان من ای حببیبم ای جان من مرایارای ان نیست که از این چاه فراز ایم بی گمان این چاله در زمان اعتصاب قبلی نیز وجود داشته اما دراین اعتصاب عمق و پهنای ان دوجین ا فزونی یافته یارا باک از ان دارم در اعتصاب بعدی انقدر به قعر این چاله فرو روم که حتی تونیز صدای ناله های انده باردل بی قرار مرا نشنوی و....

باپوزش ازشما عزیزان شوربختانه ترجمه ی این مصرع را نیمه کاره رها میکنم.

 ان هم به خاطر حرف های یک سری حسودان تنگ نظر وعنودان بد گهر که از من خرده میگیرند که اولا در زبان عرب حروف(پ-چ-ژ-گ) وجود ندارد ثانیا مگر این مصرع کوتاه چه بود که ان رادرچندین سطرترجمه کردی.

در پاسخ اینان فقط همین را بگویم که اولا به ما چه ربطی دارد  درزبان عربی چه حروفی وجود دارد اصلا این مورد به دستور زبان عرب برمیگردد حال انکه ما در مورد ادبیات  سخن میگوییم ثانیا این مصرع به ظاهر کوتاه مفهومی بسیار عمیق در خود جای داده و ان هم معرفتی عمیق ترمی خواهد تا درکش نماید .

 تازه من به خاطر همین شکوه های بی اساس ترجمه ی ان را نیمه کاره رها کردم.

 وجای پوزش است از شاعر عرب ازجانب این منتقدان بی ادب که از فن ترجمه هیچ نمیدانند وباره ی زبان بی هدف میرانند.

وشاید مقصر اینان نیستند چراکه دراین عصر ادبیاب هم بی ادب شده حتی خداهم ازین زمانه در عجب شده.پایان یا همون-the end-

amin-news

 

 





:: بازدید از این مطلب : 517
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: